میخواستم اقرار کنم که با همه فکرهایی که کرده بودم الان دارم میبینم که معادلاتم دارن یه جورایی بهم میخورن، البته نگران نیستم چون اینبار اونی که داره بهمشون میزنه ، همونیه که ازش خواسته بودم برام حلش کنه. (دیگه خودت میدونی، بهم بزنی، بهم نزنی، اول و آخر خودت باید درستش کنی (اینم گفتم که بدونی میدونم، کار کار خودته و لاغیر . . .))
نوشته شده توسط غلامعلی نجمی در یکشنبه 86/12/5 و ساعت 9:40 عصر
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|